ای مه ز رخسارت خجل مستان سلامت می کنند
وی راحت و آرام دل مستان سلامت می کنند
آن میر مه رو را بگو وان چشم جادو را بگو
وان شاه خوش خو را بگو مستان سلامت می کنند
آن جان بی چون را بگو وان دام مجنون را بگو
وان در مکنون را بگو مستان سلامت می کنند
آن دام آدم را بگو وان جان عالم را بگو
وان یار و همدم را بگو مستان سلامت می کنند
آن بحر مینا را بگو وان چشم بینا را بگو
وان طور سینا را بگو مستان سلامت می کنند
آن توبه سوزم را بگو وان خرقه دوزم را بگو
وان نور روزم را بگو مستان سلامت می کنند
آن عید قربان را بگو وان شمع قرآن را بگو
وان فخر رضوان را بگو مستان سلامت می کنند